سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امام زمان(عج)-مناجات

در خلوتم که حرف مرا گوش می کنی

هر زشتی ام که هست فراموش می کنی

شرمنده می شویم ز رویت هزار بار

وقتی که تو نگاه خطا پوش می کنی

هرگاه درد و دوری و غربت شود فزون

ما را برای خویش غزل نوش می کنی

چون سوزم از شرار ستم های روزگار

این شعله را به خنده  تو خاموش می کنی

شرط ملازم است که پا جای پا نَهد

خود را تو با غلام چه همدوش می کنی

از دیگران حساب مرا کرده ای جدا

از بس مرا عنایتِ آغوش می کنی

در بِینِ مردمی و نمی بینمت، چرا ؟

ما را به خویش خوانده و مدهوش می کنی

چون می شوم به میکده غرق معارفت

مستم کنی و خالی ام از هوش می کنی

از دکترین مهدویت فارغم که تو ...

تشویق بر ارادت خود جوش می کنی

جامِ میِ و سبوی شهادت بدست توست

آخر مرا خریده و می نوش می کنی

در انتظار آمدنت ایستاده ایم

ما را برای جبهه کفن پوش می کنی

از کربلا صدای تو را بشنویم زود

ای خوش دمی که نغم? چاووش می کنی


حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-امام حسین(ع)-شهادت


این جاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست

خیلی گران تمام شده، مُلک خون بهاست

هر گوشه زین دیار اگر هیئتی به پاست

پشت قباله و سندش یک سر جداست

زان روز که معامله شد سرزمین ما

ری نیست نام آن و شده وادی البکا

از آن به بعد فاطمه زین خاک رو گرفت

این سرزمین به گری? عشاق خو گرفت

آن قدر گریه شد که کمی شستشو گرفت

از خان? امام حسن آبرو گرفت

اوضاع را امام حسن رو به راه کرد

زهرا دوباره جانب ایران نگاه کرد

عبدالعظیم آمد و عبد خدا شدیم

با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم

همسای? عزیز دل مجتبی شدیم

در هر طواف زائر کرب و بلا شدیم

پیچیده باز در حرم یار عطر سیب

صلی علی الحسین و صلی علی الغریب  


حمزه سید الشهداء(ع)-شهادت

 

بوی خون آید از دل صحرا

خاک عالم به سر چه رخ داده

بین لشگر به پا شده غوغا

حمزه دیگر ز پای افتاده

 

مصطفی را خبر کنید آید

تا که دستان هنده را گیرد

دیر اگر آید از تماشای

بدن پاره پاره می میرد

 

یوسفی گیر گرگ افتاده

وای بر حال پیکر حمزه

فکر پوشاندن تن او باش

آید از راه خواهر حمزه

 

زخم این سینه را به هم آور

بر دعا دست خویش بالا کن

زود بر پیکرش عبا انداز

فکر گیسوی خواهرش را کن


حمزه سید الشهداء(ع)-شهادت

برای اوج نوشتند بال وا شده را

نزول نیست، به معراج آشنا شده را

تو حمزه ی اَحَد و حمزه ی اُحد هستی

چگونه شرح دهم جلوه ی دو تا شده را

قسم به حرمت جعفر تو نیز طیاری

قفس چگونه بگیرد تن رها شده را

خودی شکستی و آوازه ات فراتر رفت

خدا بلند کند خاک مصطفی شده را

تو ایستاده ای و ایستاده می مانی

شکست نیست، به دست نبی بنا شده را

به بازویت "اسد اللّهی" علی وصل است

سپاه نیست جلودار مرتضی شده را

به روی خاکی و پیغمبر خدا مانده است

چگونه جمع کند این جدا جدا شده را

کفن که بر تن تو کرد، گریه کرد و نشست

کنار پیکر تو دید بوریا شده را

خدا به خواهر غمدیده ی تو رحم کند

اگر نگاه کند جسم جا به جا شده را


حمزه سید الشهداء(ع)-شهادت

تا به وصف حمزه بگشایم زبان

می سزد گردد سرا پایم زبان

حمزه یعنی شیر شیران احد

خشم و فریاد دلیران احد

حمزه یعنی یک جهان صدق و صفا

حمزه یعنی جان نثار مصطفی

این شنیدم هند از خشم و غضب

کرد وحشی را به نزد خود طلب

گفت در این جنگ باشد کام من

تشنه ی خون یکی از این سه تن

یا محمد را به تیغ خشم زن

یا علی یا حمزه را از پا فکن

دید آن ناپاک در حین قتال

قتل احمد یا علی باشد محال

تاخت هر سو در صف میدان جنگ

کرد قصد جان حمزه بی درنگ

حمله کرد از راه نا مردی ز پشت

شیر شیران را به ضرب نیزه کشت